طپورها (تپورها) كه نام طبرستان از آن ها گرفته شده و قبيله آماردها كه گويند نام شهر آمل از نام آن ها گرفته شده است. فرهاد اول اشكاني در بين سال هاي ۱۷۶ تا ۱۷۱ قبل از ميلاد، آماردها را به خوار (ورامين) منتقل كرد و طپورها مواضع آنان را گرفتند.
اردوان پنجم آخرين پادشاه اشكاني در سال ۲۲۶ ميلادي طبرستان را جزء قلمرو خود نمود و قباد اول ساساني در دومين دوره سلطنت خود حكومت طبرستان را به پسرش كيوس واگذار نمود. خسرو انوشيروان از سلسله ساسانيان، زرمهر را به جانشيني كيوس منصوب كرد و خاندان زرمهر تا سال ۶۴۵ هجري قمري كه طبرستان ضميمه گيلان شد، بر اين نواحي حكمراني داشتند.

خاندان هاي با نفوذ محلي عبارت بودند از: علويان طبرستان، سادات مرعشي، سادات هزار جريب، افراسيابيان مازندران، كياهاي جلالي ساري، خاندان روز افزون سواد كوه و خاندان ديوها. علاوه بر آن ها فاتحين غير محلي نيز بر مازندران يا بخش هايي از آن استيلا داشتند از جمله طاهريان، صفاريان، سامانيان، زياريان، غزنويان، سلجوقيان، خوارزمشاهيان، مغولان، سربداران وتيموريان. در دوران صفويه، شاه اسماعيل اول صفوي در سال ۹۲۳ هجري قمري به مازندران لشكر فرستاد ليكن تصرف قطعي اين ناحيه در زمان سلطنت شاه عباس اول صفوي صورت گرفت و به دستور او مجموعه و كاخ سلطنتي صفي آباد در سال ۱۰۲۱ هجري قمري در بهشهر كنوني كه آن زمان اشرف ناميده مي شد، ساخته شد.
در تقسيمات كشوري سال ۱۳۱۶، مازندران ابتدا جزئي از استان شمال بود و در اصلاحيه همان سال، بخش عمده آن جزء استان دوم و بخش هايي از آن نيز به همراه استان گيلان، جزئي از استان يكم شد. در سال ۱۳۲۱، كل مازندران كنوني هسته اصلي استان دوم را تشكيل داد و از سال ۱۳۳۵ استان مازندران به مركزيت ساري ايجاد شد كه استان هاي كنوني سمنان و گلستان را نيز شامل مي شد. با انتزاع سمنان در سال ۱۳۴۵ و گلستان در سال ۱۳۷۶، استان مازندران به اندازه كنوني درآمد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ آبان ۱۴۰۱ساعت:
۰۱:۱۹:۳۸ توسط:نگار موضوع:
نظرات (0)
ريشه يابي(فلسفه) اين مراسم:
اصل اين سنت بويژه در ميان عربها رواج داشته است آنها به هنگام وارد شدن مصيبت، دستها را به صورت ضربدري -به گونه اي كه كف دستها به طرف صورت باشد- روي هم قرار داده و به نشانه عزا به سينه ميزدند(كاري كه هم اكنون نيز در ميان زنان عرب بسيار رواج دارد). سينه زني به مرور زمان به صورت موجود در آمده كه با انتخاب نوحه هاي سنگين حركات دست بر سينه ميخورد.

اين گونه نوحهگري ابتدا به صورت فردي بوده اما به مرور زمان به صورت گروهي و دستجات سوگواري در آمده است. همچنين رواج و توسعه اين عمل و دستجات آن مربوط به زمان صفويه ميباشد و در عصر قاجاريه بر تجملات اين مراسم افزوده شد. (بهترين راه براي زنده نگاه داشتن آن فجايع، كارهاي عملي ميباشد. اين كارهاي عملي وقتي با هنرنمايي همراه باشند تاثير عميقتري از خود بر جاي خواهند گذاشت .سينه زني يكي از اين كارهاي عملي همراه با هنرنمايي است و به همين دليل مورد استقبال همه قرار گرفت. بر سر و بر صورت ويا اعضاي ديگر زدن هم تاثير دارد ولي مانند سينه زني طبيعي و خود جوش نيست).
چرا سينه زني:
اين كار نوعي عكس العمل عاطفي است. (انسان به هنگام اوج هيجان، حزن و اندوه كارهايي را به صورت عكس العمل از خود بروز ميدهد كه منشا عاطفي دارد. مثلا به هنگام شادي به ناگاه فرياد سر ميدهد يا دست (كَف)ميزند. به همين صورت به هنگام عزا نيز گاه شيون كرده دست بر روي دست ميزند يا به سر، صورت و يا سينه خود ميكوبد). برخي زنان حاضر در صحراي كربلا پس از مشاهده آن فجايع، با زدن بر سينه خود به عزاداري پرداختند. ميتوان چنين حدس زد كه: با به حركت در آمدن كاروان اسراي كربلا و اقامه عزا از سوي آنان در شهرها و اقامتگاه هاي بين راه و همراهي برخي از مردم با آنان اين روش به مرور زمان به صورت يك سنت و شيوه در عزاداري امام حسين (ع) در آمد
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ آبان ۱۴۰۱ساعت:
۰۱:۱۸:۳۰ توسط:نگار موضوع:
نظرات (0)
موسيقي كردي در ميان مردم كردستان داراي يك پيوند ناگسستني با زندگي روزمره مردم است.
افسانهها و ترانهها
پيدايش موسيقي كردي مثل اكثر قومهاي ديگر از افسانههاي كردي شروع شد كه در اين قسمت، افسانهها در قالب ترانههاي كردي گفته ميشوند. اين ترانهها در فرهنگ كردي به ترانههاي ديواني تقسيم ميشوند و بيشتر محتواي آنها همان افسانههاي كردي است، كه شكل حماسي دارند.
اولين طليعههاي هنر كردي از بار ادبي و هنر موسيقي حماسههاي كردي بودند. مشهورترين كسي كه به اين نوع موسيقي پرداخته «كاويس آغا» بود كه ترانههاي وي همان حماسههايي هستند كه از گذشتگان بر جاي ماندهاست.
موسيقي حكايتها و داستانها
نوع ديگري از موسيقي فولكلور كردي مربوط به حكايتها و داستانهايي ميشود كه ترانههاي داستاني نيز به دو بخش قهرماني و دلدادگي قابل تقسيم هستند. در ترانههاي قهرماني به دلاوريها و مبارزه طلبيهاي يك قهرمان پرداخته ميشود. در ترانههاي دلدادگي جنبههاي رمانتيك و عاشقانه بين دو شخص بيان ميشود كه از اين ميان، ترانه «زنبيلفروش» كه جنبه عرفاني دارد و ترانههاي «آس و حسن» و «خجه و سيامند» كه سرگذشت دو دلداده را بيان ميكند، از معروفترين آثار در اين بخش هستند.
استاد حسن رسول معروف به حسن سيساوەيي اين داستانهاي زيبا را با حيران سروده است از معروفترين داستانهاي اصيل كوردي ميتوان به مَم و زين و خجه و سيامند و…اشاره كرد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۴ آبان ۱۴۰۱ساعت:
۰۱:۱۷:۳۴ توسط:نگار موضوع:
نظرات (0)